همیشه در بچگی، عیدها قشنگتر هستند و شاید بخشی از آن به علت فلسفه دید و بازدیدها بود.
بچه که بودیم، با یک شکلات یا آبنبات، آرام میشدیم و با هر کارتونی خوشحال و سر مست. بچه که بودیم همراه با مدرسه موشها، خونه مادربزرگه، گوریل انگوری، سندباد، پینوکیو، پسر شجاع، زبل خان، پلنگ صورتی، بارباپاپا، آقای سکسکه، بامزی و شلمان، ای کیو سان، مسافر کوچولو، لُلِک و بُلِک، چوبین، رامکال و خیلی کارتونهایی که شاید بچههای امروزی حتی اسمشان را نشنیده و ندیدهاند، میخندیدیم و زندگی میکردیم. کارتونهایمان پر بود از قهرمانها و بدجنسهایی که علیه قهرمانها بودند و چهقدر لذت میبردیم از داستانهای خارقالعاده و خالیبندی آنها.
بچه که بودیم عیدها هم عالمی داشت برای خودش؛همیشه دوست داشتیم تا عید شود و همه بچههای فامیل را ببینیم، تا جان داشتیم بازی کنیم و کارتون نگاه کنیم. تا روز سیزده به در، هر روز خانه یکی از فامیل ها میرفتیم و اگر آنها بچهای داشتند، حتما اول با او دوست میشدیم و بازی میکردیم.
اما حالا دیگر بزرگ شدیم و فقط یاد آن روزها در ذهن و دلمان باقی مانده و با کوچکترین بهانهای به دوران کودکیمان هجوم میبریم. کودکان امروزی دیگر رنگ و بوی کارتونهای زمان ما را درک نمیکنند؛ وقتی برای آنها از حال و هوای آن روزهای جنگ و بمباران و کارتونها تعریف میکنیم، واکنشی نمیبینیم، چون آنها به کارتونهای امروزی، سیا ساکتی، عمو پورنگ و فیتیلهایها عادت کردهاند.
ما هم برای اینکه تجدید خاطرهای با مجریها و شخصیتهای دوران کودکیمان داشته باشیم، با تعدادی از آنها درباره عید نوروز و بچههای دیروز گفتوگو کردیم که متن آن را در زیر میخوانید:
"الهه رضایی" مجری باسابقه برنامههای کودک آن زمانها، در گفتوگو با خبرنگار برنا درباره تفاوت عیدهای نوروز زمانهای قدیم با الان میگوید: همیشه در بچگی، عیدها قشنگتر هستند و شاید بخشی از آن به علت فلسفه دید و بازدیدها بود؛ چون دید و بازدیدها در گذشته از زمان حال بیشتر بود. همچنین به دلیل زیاد شدن مشغله افراد، خیلیها دلشان میخواهد در ایام نوروز به عنوان استراحت، به سفر بروند. دید و بازدید نوروزی برایم در زمان کودکی که گذر زمان را احساس نمیکردم، خوب و به یاد ماندنی بود.
مجریهای آن زمان را با توجه به اینکه تعدادشان زیاد نبوده، به یاد ندارد؛ برنامهها و کارتونهایی نظیر بچههای مدرسه والت، باخانمان، ایکیو سان و گوریل انگوری را بسیار دوست دارد.
درباره اینکه وقتی برنامههای قدیمی را میبیند، چه حسی دارد؟ می گوید: وقتی کارتونهایی مثل تنسی تاکسیدو و گوریل انگوری را میبینم، به زمان اوایل نوجوانیام میروم و چون خیلی دوستداشتنی بود، حس خوبی به من دست میدهد.
رضایی در ادامه میافزاید: هفتاد هشتاد درصد از افرادی که در خیابان میبینم، میگویند "شما ما را به دوران بچگی میبرید و ما با شما بزرگ شدیم"؛ اینها حرفهایی است که زیاد میشنوم و در حق امثال من لطف دارند.
"مجید قناد" تهیهکننده و برنامه ساز قدیمی کودکان و مجری برنامه از "مدرسه تا مدرسه"، در گفتوگویی با خبرنگار برنا حساش را در مورد برنامههای قدیمی این طور بیان میکند: مسلما یاد خاطرات گذشته میافتم و به همین دلیل هم اشکم در آن جشن سرازیر شد، چون ما مجریها و برنامهسازها، دقیقا مثل بچهها هستیم و با بچهها میخندیم و گریه میکنیم.
"بلفی و لیلیبیت"، "پلنگ صورتی" و "تام و جری" از جمله کارتونهایی است که یادش مانده و اسم آنها را به زبان میآورد.
از او درباره برنامههای نوروزی که اجرا کرده و اینکه در آن زمان چه حسی دارد، پرسیدیم که میگوید: سالهای بسیاری از جمله سال گذشته در ایام نوروز در حال ضبط و تولید برنامه بودیم. هر کسی به بچههایش در نوروز، عیدی میدهد و من هم خوشحالم که به این شکل میتوانم به همه بچههای ایران، در دورترین نقاط عیدی بدهم.
قناد، عیدهای قدیم را با عیدهای جدید خیلی متفاوت میداند و ادامه میدهد: عیدهای قدیم موبایلی وجود نداشت که عید را تبریک بگویند و بنابراین حتما همدیگر را حتی کوتاه میدیدند، اما متأسفانه امروز فاصلهها زیاد شده و دید و بازدید دیگر معنا ندارد.
بعضی از هنرمندانی که دوست داشتیم صحبتهای آنها را در این گزارش قرار دهیم، جوابمان را نداند، ولی چون دوست داشتیم اسم آنها را بیاوریم تا نوستالوژی کودکیمان کامل شود، قسمتی از صحبتهایشان را در جشن بچههای دیروز نقل میکنیم.
مرضیه برومند، مرتضی احمدی، شمسی فضلاللهی، اکبر عبدی و داوود رشیدی از جمله پیشکسوتان هنری بچههای دیروز بودند که حاضر به صحبت نشدند ولی بخشی از صحبتهای آنها در جشن بچههای دیروز را نقل میکنیم:
"گیتی خامنه" گفت: مردم همیشه ما را میبینند، اما همکاران زیادی از ما در پشت صحنه فعالیت میکنند که زحماتشان را نباید نادیده گرفت. ما هر چه داریم از مردم داریم.
"مرضیه برومند" میگوید: من هر روز که میگذرد بیشتر پی به اهمیت حرفهام میبرم و احساس میکنم بار مسوولیت سنگینی بر دوشم است، به همین دلیل باید در کارمان دقت کنیم. من از همکارانم میخواهم که بیشتر مواظب باشند و سعی کنند روز به روز برنامههای بهتری بسازنند.
"اکبر عبدی" هم یادی از استاد رضا ژیان کرد و گفت: من در سریال "بازم مدرسهام دیر شد"، 26 یا 27 سال داشتم و برای بازی در هر قسمت 1000 تومان میگرفتم. در مجموع برای این سریال 15 قسمتی 15000 تومان باید دستمزد میگرفتم که البته 3000 هزار تومان از دستمزدم را کارگردان خورد!
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط nazanin
آخرین مطالب